شاید شب یلدا برای من یاد آور خاطرات خوب و قشنگی باشه که با دوستای خوبم داشتم اما امسال شب یلدای من 2 تا تفاوت با پارسال می کرد اول این که عسلم کنارم بود و خب بچه ها هم به عنوان جزوی از گروه قبولش کرده بودند و دوم این که تا حالا برف نیومده و ما هنوز از سپیدی برف بی بهره ایم (متاسفانه!)
شاید یکی از مسیر هایی که توصیه می کنم تو زمستون, (البته موقعی که هوا خوبه) برید مسیر هراز به فیروزکوه که خیلی دیدنی و اگه تهران یه نم بارون بزنه اونجا سپید پوش می شه و هر موقع هوس برف بازی و یه آش رشته به سرم می زد, می زدم اونجا, مثل خود جاده شمال نیست که هر 500 متر یه قهوه خونه باشه دنج, ساکت و آرومه و قله زیبای دماوند سپید پوش شده تو افق دیده میشه و خیلی خاطرات قشنگی از اون جا دارم, تا جنگل های مازندران هم با 20 دقیقه روندن میشه رسید و پاییز مه آلود و سرد جنگل های مازندران برای من بی نظیره
این دفعه دو تایی زدیم به جنگل و خیلی خوش گذشت و یه کم از این زندگی کاری و اداری که حداقل برای من خیلی ماشینی شده راحت و آسوده ام کرد.