ماندگار
توی این چند هفته که گذشت بیشتر درس می خوندم و خیلی کمتر کار می کردم شاید دلیلی که همش برنامم رو فشرده می چینم اینه که کمتر بهش فکر بکنم و کمی آروم تر بشم اما بی اغراق حسی که بهش دارم حسی عمیق و ریشه داره فکر این که ممکنه این آخرین باری باشه که از کنارم رد می شه رنجم می داد و می ده حسی که دارم توی قلبم ماندگاره و از بین نمی ره مطمئنم که این حس یک حس مقدس و پاکه حسی که خیلی وقته توی وجودمه ...آری اعتراف می کنم که عاشقم و مطمئنم با تمام اتفاقات خوب وبدی که ممکنه برام توی آینده بیافته ذره ای از این حس کم نمی شه از خدا می خوام که او این حس من رو باور کنه و بفهمه که من نه تنها عاشقشم بلکه می تونم تمام مسئولیت هایی که بر عهده ام می آد رو به طور کامل انجام بدم این وظیفه منه که پیداش کنم و به دنبالش برم دعا می کنم که خدا در این راه کمکم کنه هر چند که مطمئنم خداوند عاشقانی که عاقل باشند رو هرگز رها نمی کنه....
Saturday, June 27, 2009
Subscribe to:
Posts (Atom)